• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
دو شنبه 18 آذر 1398
کد مطلب : 89846
+
-

جامعه‌شناسان درباره تمایل نوجوانان به بزهکاری  چه نگاه و نظری دارند؟

اعتراض‌هایی در قالب  تخریب و سرقت

زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار

ناسازگاری‌های نوجوانان و تمایل آنها به افعال غیرقانونی چه عواملی دارد و آیا می‌توان بستر مناسبی در جامعه برای برون‌رفت از چنین وضعیتی ایجاد کرد؟ غفور شیخی، جامعه‌شناس، درباره عملکرد جامعه در هدایت نوجوانان و جوانان به سمت بزه می‌گوید. او معتقد است جوامع کوچکی مانند خانواده و جوامع بزرگ‌تری مانند مدرسه و کشور با برنامه‌ریزی می‌توانند آمار خلاف در میان این گروه سنی را کاهش دهند. در این گفت‌وگو چگونگی برون‌رفت از این وضعیت را با او بررسی کرده‌ایم.

  آیا می‌توان بزهکاری در میان نوجوانان را مبتنی بر چند مولفه مشخص دانست؟ 
بزهکاری در سن نوجوانی چند ریشه اصلی دارد که خود را در سنین بزرگسالی نشان می‌دهد. یکی از این ریشه‌ها و علل اصلی، نحوه آموزش افراد است. متأسفانه به‌طور مشخص در ایران، سیستم آموزشی به‌گونه‌ای نیست که نوجوانان را آماده ورود به جامعه کند تا متناسب با شرایط روز زندگی کردن را یاد بگیرند. ما ذهن دانش‌آموزان را با اطلاعات عمومی پر می‌کنیم و به آنها مهارت‌های زندگی را آموزش نمی‌دهیم تا در شرایط بحرانی بدانند چه کار باید انجام دهند. وقتی فرد با چنین شرایطی وارد جامعه شود، چون آموزش ندیده، دانسته و ندانسته دچار انواع بزهکاری خواهد شد. اما علت دیگر را شاید باید شبکه‌های اجتماعی دانست. بچه‌ها در گذشته نه چندان دور، دسترسی کاملی به شبکه‌های اجتماعی نداشتند، ولی حالا تأثیر این شبکه‌ها در بزهکاری نوجوانان واضح و روشن است. با توجه به بارش رسانه‌ای، نوجوانان دسترسی راحت‌تری به انواع و اشکال خلاف دارند؛ از مواد ممنوعه گرفته تا سرقت‌های تفریحی، مزاحمت‌های اجتماعی و درگیری‌های خیابانی. همه اینها تأثیر رسانه‌های اجتماعی است که ما نسبت به آن برنامه‌ریزی خاصی نداریم. نوجوانان به اینترنت متصل می‌شوند و صدها گیگ اطلاعات را گرفته و در شبکه‌های دوستی بین گروه‌های دوستان‌شان پخش می‌کنند و اینگونه روی هم تأثیر می‌گذارند.

  خانواده‌ها چقدر مسئول کنترل چنین وضعیتی هستند؟
خانواده از دیگر علل بزهکاری در سن نوجوانی است. متأسفانه خانواده‌ها آنقدر درگیر مسائل معیشتی هستند که فراموش می‌کنند آموزش، نظارت و کنترلی روی فرزندان خود داشته باشند. در خانواده‌ای که پدر ناراحت عقب‌افتادن اقساط سر ‌ماه است و اعتراض‌هایش را وارد کانون خانواده می‌کند، باید بداند نوجوان شاهد این اعتراضات است. شکل آن اعتراض اما در رفتار نوجوانان قابل‌شناسایی‌ است؛ سرقت‌های جزئی، وندالیسم (تخریب وسایل عمومی) و... .

  نوجوانان بزهکار در مراکزی مانند کانون اصلاح و تربیت نگهداری می‌شوند. چقدر محیط چنین کانون‌هایی برای تربیت نوجوانان آماده‌سازی شده است؟
در مکان‌هایی که این نوجوانان نگهداری می‌شوند، به جای اینکه برای اصلاح مناسب‌سازی شده باشند، مکان‌های آموزش حرفه‌ای بزهکاری هستند. سیستم نگهداری، جریمه و قضایی در ارتباط با این نوجوانان معکوس عمل می‌کند.

  نوجوانان معمولا درگیر چه خلاف‌هایی می‌شوند؟
انواع بزهکاری از خرد و کوچک و منفرد تا گروهی و کلان. نوجوانان قربانیان بزهکاری هستند و تجربه‌های‌شان اندک است. این نوجوانان تا 15درصد مقصرند و 85درصد تقصیرها گردن سازوکارهایی است که به اشتباه تدارک دیده شده‌اند. شاید سؤال این باشد که در کانون‌های اصلاح و تربیت آیا مهارت‌های زندگی به نوجوانان آموزش داده می‌شود؟ واقعا خیر. آیا کسانی که در این کانون‌ها فعالیت می‌کنند، آموزش دیده‌اند و از مهارت لازم برخوردارند؟ سعه‌صدر و برنامه‌ریزی‌های کمی و کیفی وجود دارد که با این نوجوان درست برخورد کنند؟ سازوکار برخوردی ما، چه به لحاظ نیروی انسانی و چه محیط فیزیکی که باید این جوان در آن اصلاح شود، مشکلات اساسی دارد. از دیدگاه جامعه‌شناسی و پژوهشگری، بزهکاری جوانان ما به نوعی اعتراض به وضعیت نابسامان جامعه است.

  اگر اراده کنیم آمار بزهکاری را در میان نوجوانان کاهش دهیم، چه باید بکنیم؟
باید از سیستم شعاری دست برداریم. با نصیحت، شعار و توجیه نمی‌توان جوان امروزی را به قناعت دعوت کرد. باید سیستم پرورشی‌ای مبتنی بر حقوق و قانون شهروندی، منطق و استدلال راه‌اندازی کنیم. نه اینکه نصایح دینی مبتنی بر عقل و منطق نباشد، بلکه یکی از هزاران روش، ابزار و کار است. از سوی دیگر باید از ان‌جی‌اوها یا نهادهای مردمی و ثمن‌ها کمک بگیریم. از این کانون‌ها می‌توان برای راهنمایی، تجربه‌آموزی و کنترل جوانان استفاده کرد.

  به زعم شما برای بهبود این وضعیت و کمک به نوجوانان بزهکار چه باید کرد؟
باید دید آنهایی که به سمت بزهکاری کشیده می‌شوند و عمل‌شان گزارش شده و برایشان پرونده تشکیل می‌شود، از چه طبقه‌ و خانواده‌ای هستند. طبق تجربه‌های خودم بیشتر نوجوانان بزهکار از طبقه پایین جامعه‌ هستند. این خیلی ایده‌ال است که به این افراد مهارت‌های شغلی آموزش دهیم. افراد بزهکار امید به آینده و تصویر روشنی از آن ندارند و درحالی‌که استعداد و آرزوهایی برای آینده دارند، اما نمی‌دانند چطور آن را خرج کنند. نوجوانی که دزد است، مواد جابه‌جا می‌کند یا به عفت عمومی تجاوز می‌کند به‌معنای این نیست که از نظر هوشی در سطح پایینی قرار دارد. باید به این فرد مهارت‌هایی آموخت که با آن اشتغال‌زایی کند. با پتانسیل واحدهای علمی به او مدرک داد تا به سمت اشتغال حرکت کند. نه اینکه با پرونده‌ای که برایش ثبت شده مانند داغی بر پیشانی، آینده کاری و زندگی‌اش نابود شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید